خاصهفرهنگ مترادف و متضاد۱. صفت خاص، مخصوص، ویژه ۲. مخصوصبیگانه، غریبه ۳. خلق، خوی، داب، سجیه، طبیعت، عادت ۴. شیعه ≠ سنی، عامه ۵. برگزیده
خاصه خرجی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبعیض قائل شدن، خاصهبخشی کردن، استثناءگذاشتن، مرحج دانستن ۲. ولخرجی کردن، خاصه و خرجی کردن
خاصیتفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثر، خواص، فایده ۲. خو، سجیه، صفت، طبیعت، خصال، خصلت، خصیصه ۳. مختصه، ویژگی
تخمفرهنگ مترادف و متضاد۱. بذر، برز، تخمه، دانه، هسته ۲. تخمک، نطفه، منی ۳. خایه، خصیه، گند ۴. بیضه، خاگینه، تاغ، مرغانه ۵. اصل، نژاد، نسب