معنی خصمان | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

خصومتآمیز، دشمنانه، عداوتآمیز، عدوانی ≠ دوستانه

خامپندار، سادهانگار، سطحینگر، سطحیگرا، سادهپندار

دشمنشکن، عدوسوز

کمان

پرپیچوخم، پیچدرپیچ، خمناک، مجعد

خصمانه، عداوتآمیز، ستیزهجویانه، کینهتوزانه، عنادآمیز، دشمنوار، دشمنانه ≠ دوستانه

خصمانه، عداوتآمیز، قهرآلود، قهرآمیز ≠ دوستانه

۱. خصمانهنگریستن، معترضانه نگاه کردن ۲. طمعکارانهنگریستن ۳. با سوءنیت نگاه کردن ۴. باسوءظن نگاه کردن

حقدآمیز، خصمانه، عنادآمیز، کینهتوزانه

۱. دشمنشدن ۲. دشمنی کردن، مخالفت کردن، کینهتوزشدن، خصمانه رفتار کردن ≠ همراهی کردن