خاکنشینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیچاره، بینوا، بدبخت ۲. فروتن، خاکسار، خلیق، متواضع، خاکی ۳. ساکن کره خاکی ≠ افلاکی ۴. مدفون، مرده
خدانشناسفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیدین، کافر، ملحد ۲. هرهری مسلک ۳. ناپارسا، ناپرهیزگار، نامطمئن ≠ خداشناس
تعصبفرهنگ مترادف و متضاد۱. خشکاندیشی ۲. حمیت، غیرت ۳. سختگیری ۴. عصیبت ۵. جانبداری، طرفداری، هواداری ( افراطی) ۶. جانبداری کردن، حمایت کردن
خشک کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خشکاندن، خشکانیدن ۲. رطوبتزدایی کردن، نمزدایی کردن ≠ مرطوب کردن ۳. کرخت کردن، بیحس کردن ۴. پژمرده کردن ۵. بیسبزه و گیاه کردن