خاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برخاستن، بلند شدن، اوج گرفتن ≠ نشستن ۲. پدید آمدن، پیدا شدن، حاصل شدن، ظاهر شدن ۳. نشات گرفتن ۴. بهپا خاستن ۵. بلند شدن، ۶. قیام کردن، برخاستن ۷. ازبین رفتن،
خسارتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسیب، اضرار ۲. تاوان، جریمه، غرامت، زیانکاری، زیانمندی، خسران، زیان، ضرر، غبن، غرامتی، لطمه ≠ نفع
خسارت دیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. متضرر شدن، زیان کردن، ضرر کردن، خسارتکشیدن، خسارت خوردن ≠ خسارت گرفتن ۲. لطمه خوردن، آسیب دیدن، صدمه دیدن ≠ لطمهزدن، آسیب رساندن
خاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برخاستن، بلند شدن، اوج گرفتن ≠ نشستن ۲. پدید آمدن، پیدا شدن، حاصل شدن، ظاهر شدن ۳. نشات گرفتن ۴. بهپا خاستن ۵. بلند شدن، ۶. قیام کردن، برخاستن ۷. ازبین رفتن،
خسارت دیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. متضرر شدن، زیان کردن، ضرر کردن، خسارتکشیدن، خسارت خوردن ≠ خسارت گرفتن ۲. لطمه خوردن، آسیب دیدن، صدمه دیدن ≠ لطمهزدن، آسیب رساندن