خرحمالیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیگاری، کاربیمزد ۲. خرکاری ۳. زحمت بیهوده ومفت، تلاش بیپاداش، زحمت بیاجر، کارپرمشقت
خردمندفرهنگ مترادف و متضادباخرد، باشعور، بخرد، حکیم، خردور، دانا، دانشمند، دانشور، زیرک، صائبنظر، عاقل، عالم، فاضل، فرزانه، فهمیده، فهیم، لبیب، متیقظ، هوشمند، هوشیار ≠ بیعقل، کودن، گول،
خردپیشهفرهنگ مترادف و متضادخردمند، خردورز، خردور، عاقل، حکیم، بخرد، فرزانه، دانا ≠ جهالتپیشه، سفیه، کانا