خاکریز، خاکریزفرهنگ مترادف و متضاد۱. حریم(رودخانه، نهر، جویآب) ۲. سیلبند، بند ۳. پشته، سنگرخاکی، پناهگاه(سربازاندرجبهه)
خرحمالیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیگاری، کاربیمزد ۲. خرکاری ۳. زحمت بیهوده ومفت، تلاش بیپاداش، زحمت بیاجر، کارپرمشقت
خراشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خراش دادن، زخم کردن، مجروح ساختن، مجروح کردن ۲. تراشیدن، زدودن، ستردن، محو کردن ۳. خاریدن ۴. خدشهدار کردن، مخدوش کردن