خردهگیریفرهنگ مترادف و متضاد۱. عیبجویی، عیبگیری، ۲. اعتراض، انتقاد، ایراد ≠ تحسین، تعریف، تمجید ۳. مذمت ۴. نقادی، نقد، نکتهگیری، نکتهسنجی، نکتهبینی
خرده گرفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. عیبجویی کردن، نکتهگیری کردن ۲. ایرادگرفتن، انتقاد کردن ۳. خردهبینی گرفتن
تعنتفرهنگ مترادف و متضاد۱. انتقاد، خردهگیری، عیبجویی ≠ تمجید ۲. زخمزبان، سرزنش، سرکوفت، عیبگیری ۳. خرده گرفتن، عیبجویی کردن، عیب گرفتن ۴. سرزنش کردن، سرکوفت زدن ≠ تمجید کردن