خاصه خرجی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبعیض قائل شدن، خاصهبخشی کردن، استثناءگذاشتن، مرحج دانستن ۲. ولخرجی کردن، خاصه و خرجی کردن
خارجیفرهنگ مترادف و متضاد۱. برونی، بیرونی، ظاهری ≠ داخلی، درونی ۲. اجنبی، بیگانه، غریب، غریبه ≠ آشنا، خودی، هموطن ۳. برونمرزی ۴. پیرو فرقه خوارج
خرجفرهنگ مترادف و متضاد۱. امرار، صرف، مخارج، مصرف، نفقه، هزینه ≠ دخل، برج، درآمد ۲. باج، خراج ۳. باروت، مواد منفجره
بزرگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. احتشام، بزرگواری، بلندمرتبگی، عظمت، علو، مجد، نبل، نجابت، والایی ۲. بلوغ، رشد ۳. فراخی، کلانی، وسعت ≠ خردی، کوچکی
خاصه خرجی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبعیض قائل شدن، خاصهبخشی کردن، استثناءگذاشتن، مرحج دانستن ۲. ولخرجی کردن، خاصه و خرجی کردن
هزینهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خرج، خرجی، ، مخارج ۲. صرف، مصرف ۳. انفاق، ، نفقه ۴. خزانه، خزینه، ، ≠ دخل
تبذیر کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ولخرجی کردن، اسراف کردن، بیهوده خرجی کردن، گشادبازی کردن ۲. افراط کردن، زیادهروی کردن