خارجفرهنگ مترادف و متضاد۱. برون، بیرون ≠ درون ۲. بیگانه ۳. خارجه ≠ داخل، داخله ۴. تحصیلاتعالیحوزوی، سطح عالی فقه
خارج شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیرونرفتن ۲. درآمدن ۳. دررفتن، رانده شدن ۴. اوت شدن ۵. ترک کردن ۶. فراتر رفتن، تجاوز کردن ۷. نشت کردن ۸. بیرون زدن
بادبهدستفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسرافکننده، خراج، باددست، متلف، مسرف، ولخرج ≠ مقتصد ۲. آسوپاس، تهیدست، مفلس، هیچکاره ≠ ثروتمند، غنی ۳. بدبخت، بدشانس، بیطالع، مفلوک ≠ خوششانس