خبرهفرهنگ مترادف و متضادآزموده، آگاه، استاد، بصیر، خبیر، زبردست، کارآمد، کاردان، کارکشته، کارشناس، ماهر، متخصص، مطلع ≠ تازهکار، ناآزموده
خبطفرهنگ مترادف و متضاد۱. اشتباه، تقصیر، خطا، خطیئه، سهو، شبهه، غلط، قصور، کژروی، ، گناه، لغزش ۲. آشفتگی، پریشانی، شوریدگی، اختلال