برگزار کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برپاداشتن، ترتیب دادن، برپا کردن، منعقد کردن ۲. انجام دادن ۳. ادا کردن، بهجا آوردن ۴. سپری کردن
صاحبخبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. آگاه، مخبر، مطلع ۲. خبرگزار، خبرنگار، منهی ۳. حاجب، معرف ۴. ایلچی، پیک، رسول، سفیر