خبطفرهنگ مترادف و متضاد۱. اشتباه، تقصیر، خطا، خطیئه، سهو، شبهه، غلط، قصور، کژروی، ، گناه، لغزش ۲. آشفتگی، پریشانی، شوریدگی، اختلال
خاتمفرهنگ مترادف و متضاد۱. انگشتری، انگشتر ۲. مهر، نگین ۳. آخرین، بازپسین، نهایی ≠ اولین، نخستین ۴. خاتمکاری ۵. ختمکننده
خاتمه پذیرفتنفرهنگ مترادف و متضادخاتمه یافتن، به انجام رسیدن، انقضا یافتن، پایانیافتن، منقضی شدن ≠ آغاز شدن