خباثتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدجنسی، بدسرشتی، بدنهادی، پستفطرتی، پلیدی، شرارت، ۲. بدجنس شدن، بدطینت گشتن، پلیدشدن، ۳. پلیدی، ناپاکی
خائففرهنگ مترادف و متضادبیمناک، ترسان، ترسنده، ترسو، جبون، خوفناک، متوحش، وحشتزده، هراسان، هراسناک ≠ بیباک
خائنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خیانتپیشه، خیانتگر، خیانتکار ≠ خادم، خدمتگزار ۲. نمکبهحرام، وطنفروش، میهنفروش ≠ ، وطنپرست، میهنپرست، خادم ۳. بیوفا، عهدشکن، غدار ≠ باوفا، وفادار، وفامند ۴. م
بدخواهیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بداندیشی، بدکرداری، ۲. حسدورزی، رشکینی ≠ نیکخواهی، خیرخواهی ۳. خباثت، خبث ۴. بدجنسی، بدنهادی ۵. غرضورزی
بدطینتفرهنگ مترادف و متضادبداصل، بدخواه، بدذات، بدسگال، بدنفس، بدنهاد، خباثتپیشه، خبیث ≠ خوشطینت، نیکسرشت