خاصهفرهنگ مترادف و متضاد۱. صفت خاص، مخصوص، ویژه ۲. مخصوصبیگانه، غریبه ۳. خلق، خوی، داب، سجیه، طبیعت، عادت ۴. شیعه ≠ سنی، عامه ۵. برگزیده
خاصه خرجی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبعیض قائل شدن، خاصهبخشی کردن، استثناءگذاشتن، مرحج دانستن ۲. ولخرجی کردن، خاصه و خرجی کردن
وثاقفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقامتگاه، خانه، ماوا، مسکن، منزل ۲. اردوگاه، خرگاه، خیمه ۳. بند، ریسمان، زنجیر
خانهنشینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازنشسته، بازنشست، متقاعد ۲. زمینگیر ≠ سرپا، قبراق ۳. بیکار، بیکاره ۴. خلوتی، گوشهنشین، گوشهگیر، منزوی ۵. خانهبند