خانفرهنگ مترادف و متضاد۱. خانه، سرا، منزل ۲. کاروانسرا ۳. مرحله، منزلگاه ۴. امیر، میر، فئودال، رئیس، رئیس ایل، بزرگزاده، ایلبیگ ۵. لقبیاحترام آمیز، رئیس ایل ۶. کندو ۷. شیارهای درون لو
خارفرهنگ مترادف و متضاد۱. خاربن، خلنگ ≠ گل، گلبن ۲. خاشاک، خس، خسک ۳. شوک، غاز ۴. تیغ ۵. سنگ خارا، خارا ۶. گیر
خازنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خزانهدار، خزینهدار، گنجینهدار ۲. انباردار، انباره ۳. نگهبانی ۴. اندوزه، کندانسر، کندانساتور
خانمانفرهنگ مترادف و متضاد۱. خانومان، خانه، سامان، سرا، ماوا، مسکن ۲. اهلبیت، اهل وعیال، زن و فرزند ۳. اسباب زندگی
خانگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. منسوب ومربوط بهخانه، خانوادگی ۲. اهل خانه ۳. شوهردار ۴. خانهپرورد ≠ بازاری ۵. خانهزاد ۶. اهلی، دستپرورد ≠ وحشی ۷. درونی، داخلی ≠ بیگانه ۸. خودی، خودمانی ≠ غر