خاکسار، خاکسارفرهنگ مترادف و متضاد۱. افتاده، خاشع، خاکی، درویش، فروتن، متواضع ≠ مغرور ۲. بیقدر، پست، خوار، ذلیل ۳. خاکسان، خاکنهاد ۴. خاکنشین، خاکسترنشین ۵. فانی
ملوکالطوایفیفرهنگ مترادف و متضادخانخانی، خانسالاری، اربابسالاری، مالکسالاری، فئودالی، قبیلهسالاری، عشیرهسالاری
تواضعفرهنگ مترادف و متضاد۱. افتادگی، خاکساری، خشوع، خضوع، خفض جناح، شکستهنفسی، فروتنی، نرمخویی ≠ تفرعن ۲. فروتنی کردن، خاشع بودن، خاضع بودن ≠ تفرعن ورزیدن، تکبر کردن، کبر ورزیدن