خامطبعفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیتجربه، نامجرب، خامدست، ناآزموده، مبتدی ≠ مجرب ۲. ابله، احمق، جاهل، کودن، نادان ≠ عاقل
خوشطبعفرهنگ مترادف و متضاد۱. خوشقریحه، خوشذوق، شیرینزبان، ظریف، ظریفطبع، نکتهسنج ≠ بدقریحه، کجطبع ۲. بذلهگو، مزاح، شوخ، شوخطبع، لطیفهپرداز، لطیفهگو
مزاحفرهنگ مترادف و متضاد۱. خوشطبعی، بذله، بذلهگویی، خوشمزگی، خوشطبعی، شوخی، لطیفه، لودگی، مسخرگی، مطایبه، هزل ۲. شوخی کردن، خوشطبعی کردن ≠ جدی