خاتمه پذیرفتنفرهنگ مترادف و متضادخاتمه یافتن، به انجام رسیدن، انقضا یافتن، پایانیافتن، منقضی شدن ≠ آغاز شدن
خاتمه دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایاندادن، به انتها رساندن، به آخر رساندن، به پایانرساندن، ۲. ختم کردن، تمام کردن، خاتمهبخشیدن، مختومه کردن، مختومه اعلام کردن ≠ آغازیدن ۳. متوقف ساختن، متوق
خاتمفرهنگ مترادف و متضاد۱. انگشتری، انگشتر ۲. مهر، نگین ۳. آخرین، بازپسین، نهایی ≠ اولین، نخستین ۴. خاتمکاری ۵. ختمکننده
خاتمه پذیرفتنفرهنگ مترادف و متضادخاتمه یافتن، به انجام رسیدن، انقضا یافتن، پایانیافتن، منقضی شدن ≠ آغاز شدن
خاتمه دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایاندادن، به انتها رساندن، به آخر رساندن، به پایانرساندن، ۲. ختم کردن، تمام کردن، خاتمهبخشیدن، مختومه کردن، مختومه اعلام کردن ≠ آغازیدن ۳. متوقف ساختن، متوق
ساز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آغاز کردن، آغازیدن ≠ خاتمه دادن ۲. آهنگ کردن، عزم کردن، قصد کردن ۳. آراسته کردن، آماده کردن ۴. کوک کردن، همنوا ساختن