حیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. حیلهها، نیرنگها ۲. ترفندها، چارهها، دستانها، چارهگریها، شگردها، فنون ۳. فن مکانیک
حیلتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تزویر، حیله، خدعه، دوال، فریب، مکر، نیرنگ ۲. چارهاندیشی، چاره، چارهگری ۳. تدبیر، ترفند، شگرد ۴. توانایی، قدرت
حیلتبازفرهنگ مترادف و متضادحیلهگر، حیلتساز، حیلتآموز، مکار، حقهباز، حیلتگر، محیل، فریبنده، فریبکار، نیرنگ باز، نیرنگ ساز
حیلهفرهنگ مترادف و متضاداحتیال، تزویر، تغابن، تلبیس، چاره، حقه، حیلت، خدعه، دستان، دغا، دوال، ریا، سالوس، شعبده، شید، ظاهرنمایی، غدر، فریب، فسوس، فن، فند، کید، مکر، نیرنگ
حیله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. توطئهچیدن، نیرنگ زدن، افسون کردن ۲. چاره کردن، چاره اندیشیدن، تدبیر اندیشیدن، ترفند به کاربردن
حیلتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تزویر، حیله، خدعه، دوال، فریب، مکر، نیرنگ ۲. چارهاندیشی، چاره، چارهگری ۳. تدبیر، ترفند، شگرد ۴. توانایی، قدرت
حیلتبازفرهنگ مترادف و متضادحیلهگر، حیلتساز، حیلتآموز، مکار، حقهباز، حیلتگر، محیل، فریبنده، فریبکار، نیرنگ باز، نیرنگ ساز
حیلهفرهنگ مترادف و متضاداحتیال، تزویر، تغابن، تلبیس، چاره، حقه، حیلت، خدعه، دستان، دغا، دوال، ریا، سالوس، شعبده، شید، ظاهرنمایی، غدر، فریب، فسوس، فن، فند، کید، مکر، نیرنگ
حیلهبازفرهنگ مترادف و متضادحقهباز، حیلتساز، خدعهگر، دوالباز، شارلاتان، فریبکار، محیل، مزور، مکار، نیرنگباز ≠ بیشیلهپیله، سادهدل