حیرانفرهنگ مترادف و متضادآسیمه، آسیمهسر، بیقرار، خیره، درمانده، سرگردان، سرگشته، شیفته، فرومانده، گیج، مبهوت، متحیر، مدهوش، مردد، واله، هاجوواج، حیرتزده
حیران شدنفرهنگ مترادف و متضادسرگشتهشدن، متحیر شدن، حیرتزده گشتن، سرگردانشدن، مبهوت گشتن، مات شدن، هاجوواج شدن
حیرتانگیزفرهنگ مترادف و متضادتعجبآور، حیرتآور، شگفتآمیز، شگفتآور، شگفتانگیز، عجیب، غریب، محیر، محیرالعقول
حیوانفرهنگ مترادف و متضاد۱. جاندار، جانور، ۲. ذیروح ≠ جامد ۳. بهیمه، دد ≠ انسان ۴. ستور ۵. بیشعور، کودن، نفهم ۶. حیات
شیفتهفرهنگ مترادف و متضادحیران، خاطرخواه، دلباخته، دلداده، شیدا، عاشق، مجذوب، مجنون، مفتون، واله، وامق
متحیر شدنفرهنگ مترادف و متضادحیران شدن، حیرتزده شدن، مبهوت شدن، متعجب شدن، درماندن، فرو ماندن، سرگشتهشدن، حیران ماندن