حواله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. حوالهدادن، برات کردن ۲. واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن ۳. پاس دادن، فرستادن ۴. پرتاب کردن
حوصلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بردباری، حلم، شکیب، تحمل، شکیبایی، صبر ≠ ناشکیبایی ۲. حال، آمادگی، ذوق، دماغ ۳. مجال ۴. ظرفیت، گنجایش ۵. چینهدان
حواله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. حوالهدادن، برات کردن ۲. واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن ۳. پاس دادن، فرستادن ۴. پرتاب کردن