حاضرفرهنگ مترادف و متضاد۱. حی، شاهد، موجود ≠ غایب ۲. آماده، فراهم، مهیا، دردسترس ≠ نامهیا ۳. مستعد ≠ نامستعد ۴. اکنون، زمان حال ≠ گذشته ۵. شهرنشین ≠ بادیه نشین، بادی ۶. در دسترس
حاضر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. حضوریافتن، ظاهر شدن، حاضر گشتن ۲. آماده شدن، فراهم شدن، مهیا شدن ۳. مهیا گشتن، قبولمسئولیت کردن ۴. با هم کنار آمدن، توافق کردن، به توافق رسیدن
حاضر کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. احضار کردن، به حضور آوردن ۲. آماده کردن، مهیا ساختن، فراهم آوردن، فراهم ساختن ۳. آموختن، یاد گرفتن
خزانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. انبار، گنج، گنجینه، مخزن ۲. خزینه، حوض ۳. نهالدان، گلخانه ۴. بیتالمال ۵. فشنگدان