139 مدخل
اکنون، الان، اینزمان، اینک، حال، حالیا
آبستن، باردار، حامل، حبل ≠ عقیم، نازا، سترون
باردارشدن، آبستن شدن ≠ عقیم شدن، نازا شدن
باردار کردن، آبستن کردن ≠ عقیم کردن، نازا کردن
۱. بند، دام ۲. قید ۳. ریسمان، رسن
اکنون، الان، الحال، اینک، حال، حالیا، فعلاً ≠ بعداً، قبلاً
الحال، ایندم، اینک، حالا، عجالتاً، فعلاً، کنون
اکنون، الحال، اینک، حال، حالا، حالیا
الان، الحال، بلافاصله، زود، فوراً