حلال کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جایزشمردن، مباح کردن ۲. بخشودن، عفو کردن، درگذشتن ۳. ذبح شرعی کردن ۴. روا دانستن
طیبفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاک، طاهر، مطهر، مهذب ≠ پلید، ناپاک، نجس ۲. تمیز، پاکیزه ≠ ناپاک ۳. منقح ۴. پاک شدن، پاکیزه شدن ۵. حلال شدن ۶. حلال، روا ≠ حرام، ناروا
مباح کردنفرهنگ مترادف و متضادحلال کردن، روا دانستن، جایز دانستن، مجاز کردن، جایز شمردن ≠ تحریم، مکروه دانستن