حقهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بامبول، دوزوکلک، کلک ۲. حیله، خدعه، ریب، فریب، گول، مکر، نیرنگ ۳. شعبده، تردستی، زرنگی، شگرد، فند ۴. تزویر، ریا ۵. شیلهپیله ۶. ظرف کوچک، قوطی کوچک ۷. ظرف سفا
حق داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. محقبودن، سزاوار بودن، مستحق بودن ۲. درخوربودن، شایسته بودن ۳. راست گفتن، درستگفتن ۴. منطقی برخورد کردن
حبهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دانه، یکحب، یکدانه ۲. اندکی، قلیلی، کمی، یکذره ۳. تگرگ ۴. واحدوزن، نیمتسو، نیم طوج