معنی حقبة | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

تیفوئید، مطبقه

۱. دانه، یکحب، یکدانه ۲. اندکی، قلیلی، کمی، یکذره ۳. تگرگ ۴. واحدوزن، نیمتسو، نیم طوج

۱. اسلحه، جنگافزار، سلاح ۲. بهانه، دستاویز، مستمسک ۳. ابزاررویارویی

۱. باانصاف، دادگر، عادل، منصف ۲. حقیقتبین، درستنگر، واقعبین ۳. واقعگرا، واقعیتگرا ≠ پندارگرا

۱. دادگرانه، عادلانه، منصفانه ۲. واقعبینانه، واقعگرایانه ≠ ظالمانه ۳. پندارگرایانه

حبه، دانه، قرص

حقابه، آببها

حقبینانه، دادگرانه، عادلانه

بهانه، توسل، حربه، عذر، گزک، مستمسک

تجهیزات، تسلیحات، تفنگ، جنگافزار، حربه، مهمات