حشمفرهنگ مترادف و متضاد۱. غنم، چهارپا، دواب ۲. موکب، ۳. نعمت ۴. مال، مالومنال ۵. چاکران، خدمتکاران ۶. خویشان، اقوام، وابستگان ≠ بیگانگان، غریبه
حشمتفرهنگ مترادف و متضادارج، بزرگی، جبروت، جلال، جلوه، دبدبه، شان، شکوه، شوکت، صولت، عظمت، فر، فره، کبریا، کوکبه، مجد
صولتفرهنگ مترادف و متضاد۱. حشمت، سطوت ۲. رعب، مهابت، هیبت ۳. خشم، غضب، قهر ۴. حمله ۵. توانمندی، قدرت، نیرو
نعمتفرهنگ مترادف و متضاد۱. ثروت، حشم، دارایی، مالومنال، مال ۲. تنعم ۳. برکت، خیر، وفور ۴. احسان، بخشش، عطا ≠ نقمت