معنی حشر و | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

نشستوبرخاست، معاشرت

۱. رستاخیز، رستخیز، قیامت، نشور ۲. معاد، برانگیختن، بعث ۳. آمیزش، انس، معاشرت، همنشینی ≠ نشر

۱. خو، عادت ۲. آمیزش، الفت، حشر، رابطه، موالفت، موانست، معاشرت ۳. دوستی، محبت، وابستگی

رفتوآمد داشتن، حشرونشر داشتن، معاشرتداشتن، نشستوبرخاست داشتن

آمدوشد، آمیزش، ارتباط، تردد، تماس، حشرونشر، مصاحبت، معاشرت، نشستوبرخاست

حشر، خلط، صحبت، مجالست، مصاحبت، معاشرت، همدمی

۱. حشر، معاد، نشوز ۲. رستاخیز، قیامت ۳. برانگیختگی ۴. برانگیختن ۵. فرستادن ۶. زنده کردن (مردگان)