حداثتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تازگی، نوی ≠ کهنگی، قدمت ۲. ابتدا، اوان، اول ≠ انتها ۳. برنایی، شباب، نوجوانی، نوخاستگی
حرثفرهنگ مترادف و متضاد۱. حراثت، زراعت، زرع، شیارزنی، کاشت، کشاورزی، کشت ۲. بزرگری کردن، زراعت کردن ۳. خیش زدن، شخم کردن ≠ حصاد، درو، کشتکاری ۴. مزرعه، کشت