حازمفرهنگ مترادف و متضاد۱. بااحتیاط، دوراندیش، باحزم، ملاحظهکار، عاقبتاندیش، محتاط ≠ بیاحتیاط، بیپروا، بیملاحظه ۲. هوشیار، باهوش
حالی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فهماندن، تفهیم کردن، متوجه ساختن، ملتفت کردن، آگاه ساختن ≠ حالی شدن ۲. ادب کردن، آدم کردن