21 مدخل
حایز، دربردارنده، دربرگیرنده، شامل، محتوی، مشتمل، جامع
حبه، دانه، قرص
۱. خلت، دوستی، عشق، محبت، وداد ≠ بغض، عداوت ۲. سبو
۱. آبسوار، آب سواران ۲. سرپوش شیشهای، روچراغی، کاسه چراغ، روپوش چراغ
۱. بند، دام ۲. قید ۳. ریسمان، رسن
بنشن، حبوبات
خواربار، حبوبات
پاک کردن (غلات)، غربال کردن (غلات و حبوبات)
حاوی، دربردارنده، محتوی، مشتمل
حاوی، شامل، مشتمل