حاصل شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فراهمشدن، مهیا گشتن ۲. به دست آمدن، کسب شدن، نتیجه دادن ۳. درآمد داشتن
حاصلفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازده، برآیند، ثمر، ثمره، راندمان، عملکرد، ماحصل، محصول، مولود، نتیجه ۲. بار، برداشت، ثمر، میوه ۳. بهره، سود، درآمد، فایده، نفع ≠ ضرر، زیان ۴. خلاصه، مختصر ۵
سدفرهنگ مترادف و متضاد۱. بستن، مسدود کردن ۲. حایل، رادع، مانع ۳. آببند، بند ۴. مسدود، بست ۵. صد ۶. حد، مرز