حفاظفرهنگ مترادف و متضاد۱. پناه، پناهگاه، ملجا ۲. پرده، پوشش، ستر ۳. سقف، دیوار، نرده، میله ۴. عار، حمیت، مروت ۵. عفاف، پرهیزکاری
حفظفرهنگ مترادف و متضاد۱. صیانت، محارست، محافظت، نگهداری ۲. پشتیبانی، حمایت ۳. ازبر کردن، بهخاطر سپردن ≠ فراموش کردن، ذهول ۴. بر ۵. بهخاطرسپاری ۶. ضبط ۷. پاس ۸. یاد، ذهن، خاطر ۹. حافظ
حارسفرهنگ مترادف و متضادپاسبان، پاسدار، حافظ، حامی، مدافع، مراقب، مستحفظ، مهیمن، نگاهبان، محافظ، نگاهدار، نگهبان