28 مدخل
جدول، جویبار، رود، نهر
جوینده، متجسس، متفحص
جدول، جوی، رود، نهر
خاییدن، مضغ کردن
جستجوگر، جویا، متجسس، متفحص
جویدن، دندانگرفتن، گاز گرفتن، گزیدن
۱. جویدهجویدهحرف زدن، منومن کردن ۲. تانی، درنگ، مکث ۳. سخن نامفهوم گفتن