معنی جون جون | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. روان، روح ۲. حیات ۳. نفس ۴. هوش ۵. عزیز، گرامی ۶. جن ≠ تن، بدن، انس، پری، پریان

باک، بزدلی، بیم، ترس، خوف، رعب، محابا، مهابت، هراس ≠ شجاعت

بزدل، ترسو، جبان، کمجرات ≠ شیردل، شجاع

بزم، جشنواره، چراغانی، سور، شادی، ضیافت، عید، فستیوال، مهمانی

آل، اجنه، پری ≠ انس، پری

۱. بویدان، جونه ۲. حقه، درج، صندوقچه ۳. طبق ۴. طبل، طبلک ۵. شکمبارگی، برآمدگی ۶. اندود ورآمده، اندودجداشده از دیوار یا سقف

جان باختن، جانفدا کردن، جانبازی کردن

۱. جان، روان ۲. امر، وحی ۳. فرشته، ملک ۴. صفا ≠ جسد، جسم، کالبد

مردن، فوت کردن، جان دادن

بود، تعیش، جان، زندگانی، زندگی، زیست، طول عمر، عمر ≠ ممات