جوانمردفرهنگ مترادف و متضاد۱. بافتوت، بامروت، بخشنده، بزرگهمت، جواد، حر، سخاوتمند، سخی، عیار، فتا، کریم، مرد ۲. داش، لوطی ≠ ناجوانمرد، ناکس
جوانمردیفرهنگ مترادف و متضادبخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطیگری، مردانگی، همت ≠ ناجوانمردی
عرصهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پهنه، جولانگاه، رزمگاه، زمینه، ساحت، صحنه، فضا، گستره، مصاف، میدان ۲. حیاط ۳. بیابان، صحرا
چالشفرهنگ مترادف و متضاد۱. خرامیدن، خرامش، نازخرامی ۲. تکبر، غرور ۳. جولان ۴. جنگ وجدال، زدوخورد، کشمکش ۵. تلاش، مبارزه ۶. مساله، موضوع ۷. مباشرت، هماغوشی
چمیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خرامیدن، نازان راهرفتن، با ناز راه رفتن، نازیدن ۲. پیچوتابخوردن ۳. تاخت آوردن، جولان دادن، تاختن
ناوردفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرزم، آورد، جنگ، رزم، ستیز، نبرد ۲. جولانگاه، رزمگاه، عرصه، میدان ۳. جولان