جورفرهنگ مترادف و متضاد۱. قبیل، قسم، گونه، نوع ۲. شق، شیوه، طور، نحو، نمط، نوع، نهج، وجه ۳. سازگار، متناسب، موافق، هماهنگ ۴. شبیه، مانند، متشابه، مثل ۵. جفت، مرتب ≠ ناجور
جارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بانگ، داد، صدا، صلا، صوت، فریاد، ندا ۲. مجاور، همسایه ۳. چلچراغ ۴. نگهبان ۵. همسوگند، همقسم
ستم کردنفرهنگ مترادف و متضادجور کردن، جفا کردن، تعدی کردن، ظلم کردن، بیدادگری کردن، تطاول کردن، آزار کردن
سازش دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سازگار ساختن، سازگار کردن، جور کردن، متجانس کردن، وفق دادن ۲. همآهنگ کردن، تطبیق دادن، آشتی دادن، صلح دادن، موافق ساختن