12 مدخل
افسونگر، دلفریب، شنگ، شوخ، فسونکار
ملاح، ملوان
جداشدنی، قابلتفکیک، جداییناپذیر ≠ تفکیکناپذیر، جداناشدنی، غیرقابل تفکیک
جداشدن، طلاق گرفتن، یکدیگر را ترک کردن ≠ ازدواج کردن
جداشدن، جدا گشتن
جداشدن، سوا شدن، منتزع شدن، منشعب گشتن
جاشو، کشتیبان، ملاح، ملوان، ناخدا، ناوخدا، ناوران