202 مدخل
عموم، کافه، کل، کلاً، مجموع، همگان، همگی، همه
بیجان، حجر، سنگ، لهنه ≠ جاندار، ذیروح
۱. تندپا، تندرو، سریع، سریعالسیر ۲. جمازه، شترتندرو
افسونگر، دلفریب، شنگ، شوخ، فسونکار
آرمش، جفتگیری، مباشرت، مجامعت، مقاربت، نزدیکی، وطی، همبستری، همخوابی
جمعه
جماد، سخت، سفت، منجمد
جمعیت، حلقه، زمره، گروه، مجلس، مجمع، محفل
۱. انجمن، باند، جمع، جمعیت، فرقه، گروه، معشر ۲. طایفه، قبیله