24 مدخل
بستان، پالیز، فالیز، کشتزار، لته، مزرعه
۱. حلال، روا، شایست، مباح، مجاز ۲. روان، نافذ ≠ ناروا
جایز شمردن، جواز، حلال کردن، روایی، مباح دانستن ≠ تحریم
جایز شدن، مباح شدن، روا شدن، مجاز شدن، مشروع شدن
جایز، حق، حلال، سزاوار، شایست، شایسته، مباح، مجاز، مشروع، معقول ≠ ناروا
جالیزکار
جالیزکاری