جفتفرهنگ مترادف و متضاد۱. زن، زوجه، زوج، همسر ۲. جور ۳. مانند، مثل ۴. عدیل، لنگه ۵. بغل، کنار ۶. مزدوج ≠ تک، طاق، فرد
تزویجفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازدواج، زناشویی، مزاوجت، نکاح، وصلت ≠ طلاق، جدایی ۲. جفت گرفتن، زناشویی کردن، همسر گرفتن ≠ طلاق دادن، جدا شدن
ستم کردنفرهنگ مترادف و متضادجور کردن، جفا کردن، تعدی کردن، ظلم کردن، بیدادگری کردن، تطاول کردن، آزار کردن
تطاولفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعدی، جفا، جور، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، گردنکشی ۲. تعدی کردن، دستاندازی کردن، گردنکشی کردن ≠ مهر
کنارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پهلو، جانب، ساحل، سو، ضلع، طرف، قبل، کران، کرانه، ور ۲. جفت، جنب، جوار، حاشیه، گوشه، مجاور ۳. آغوش، بر، بغل، پهلو ۴. پای، لب، لبه ۵. جدا، منفصل