82 مدخل
پژوهیدن، تجسس کردن، تفتیش کردن، تفحص کردن، جستجو کردن، طلب کردن
بحث، تفحص، جستجو، مبحث
۱. دوریجستن ۲. بیزاری جستن، اظهار تنفر کردن
اقتدا کردن، پیروی کردن، تبعیت کردن، تقلید کردن
متشبث شدن، دستاویز قرار دادن، متوسل شدن، تشبث کردن
پیشیجستن، تقدمجویی کردن، تقدم جستن، سبقبردن، پیش افتادن، پیشدستی کردن
۱. جستن، جست، جهش، جهیدن، خیز ۲. پرواز، طیران
۱. بیزاری جستن، دوری کردن ۲. بری شدن(ازتهمت، گناه) ۳. بیزاری ۴. پاکی، تنزیه
دوری کردن، بیزاری جستن