جاافتادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باوقار، بزرگسال، پیر، سالدیده، سالمند، سنگین، کهنسال، متین، مسن، معمر ۲. پخته، سردوگرمچشیده، کارکشته، کامل ۳. رسیده
متجاسر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جسارت ورزیدن، گستاخ شدن، جسور شدن، متمرد شدن ۲. گردنکشی کردن، عاصی شدن، بیپروایی کردن