مستقرفرهنگ مترادف و متضاداستوار، برقرار، پابرجا، پایدار، ثابت، جایگزین، استقراریافته، جایگیر، ساکن، محکم
موثرفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثربخش، اثرگذار، تاثیرگذار، ثمربخش، جایگیر، سودبخش، کارآ، کارگر، گیرا، مثمر، مفید، نافذ، نافع، نتیجهبخش ۲. عامل، کاری ۳. دخیل نقشپرداز ≠ بیاثر
ثابتفرهنگ مترادف و متضاد۱. استوار، برقرار، پابرجا، پادار، پایدار، قائم، قرص، محکم، مستقر، مقاوم ۲. باقی، دایم، لایتغیر ۳. قطعی، محرز، محقق، مدلل، مسلم، یقین ۴. واثق ۵. جایگزین ۶. بیحرک