مباح کردنفرهنگ مترادف و متضادحلال کردن، روا دانستن، جایز دانستن، مجاز کردن، جایز شمردن ≠ تحریم، مکروه دانستن
تجویزفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجازه، اذن، جواز، رخصت ۲. روایی، ۳. اجازه دادن، جایز شمردن، روا شمردن ≠ تحریم
حلال کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جایزشمردن، مباح کردن ۲. بخشودن، عفو کردن، درگذشتن ۳. ذبح شرعی کردن ۴. روا دانستن