جافرهنگ مترادف و متضاد۱. اطاق، خانه، مسکن، منزل ۲. جایگاه، ماوا، ماوی ۳. محل، مقام، مقر، مکان ۴. فضا ۵. موضع ۶. بستر، رختخواب ۷. اندازه، حد ۸. توانایی، جرات
جاافتادهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باوقار، بزرگسال، پیر، سالدیده، سالمند، سنگین، کهنسال، متین، مسن، معمر ۲. پخته، سردوگرمچشیده، کارکشته، کامل ۳. رسیده
ملاحفرهنگ مترادف و متضاد۱. جاشو، دریانورد، کشتیبان، ملوان، ناخدا، ناوبان، ناوکار ۲. شناگر، سباح، آبورز
ماوا کردنفرهنگ مترادف و متضادجا گرفتن، اقامت کردن، مقیم شدن، اقامت کردن، سکونت کردن، سکنا گزیدن، ماوا یافتن