جاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. روان، ساری، سیال ۲. جریان ۳. عادله، فعلی ۴. رایج، شایع، عادی، متداول، معمول ۵. جاریه
جارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بانگ، داد، صدا، صلا، صوت، فریاد، ندا ۲. مجاور، همسایه ۳. چلچراغ ۴. نگهبان ۵. همسوگند، همقسم
متداولفرهنگ مترادف و متضادباب، جاری، رایج، شایع، عادی، عرفی، متعارف، مد، مرسوم، مستعمل، معمول، معمولی ≠ منسوخ، نامتداول
معمولفرهنگ مترادف و متضاد۱. باب، جاری، رایج، معموله، متداول، مد، مرسوم ۲. عادی، متعارف ≠ غیرعادی، نارایج، نامتداول، نامتعارف