تیپفرهنگ مترادف و متضاد۱. یگان نظامی، سه گردان ۲. جنس، صنف، سنخ، نوع ۳. گروه ۴. نمونه ۵. وضع ظاهر، سرووضع، شیوه لباس پوشیدن
تیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. گلوله ۲. پیکان، خدنگ، سهم، ناوک ۳. گلوله فشنگ ۴. عطارد ۵. چوب ۶. سرطان ۷. تاریک، تیره، سیاه، کمرنگ ۸. بهره، بخش، حصه، قسمت ۹. چوبدار بام، دیرک (چادر، کشتی)،
تیزفرهنگ مترادف و متضاد۱. تند، حاد ۲. چابک، سریع ۳. برا، بران، برنده ≠ کند ۴. پرادویه ۵. تلخمزه، گس ۶. باد، ریح، گوز ۷. باهوش، دقیق، هوشیار، زیرک ≠ دیرفهم، کمهوش
تیز شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برنده شدن، براشدن ۲. برانگیخته شدن، گوش به زنگ شدن ۳. گستاخ شدن، بیپروا گشتن ۴. مشتعل شدن، شعلهور شدن، پرلهیب گشتن ۵. پرادویه شدن
باهوشفرهنگ مترادف و متضادتیز، داهی، زرنگ، زیرک، باذکاوت، عاقل، متیقظ، محیل، ناقلا، نکتهدان، هوشمند، هوشیار ≠ بیهوش، کانا