تاسفرهنگ مترادف و متضاد۱. قدح، کاسه ۲. طشت، طشتبزرگ، ۳. بیمو، طاس، کچل، کل ≠ مودار ۴. کعبتین ۵. اضطراب، بیقراری، تشویش، ناآرامی ≠ قرار، آرامش ۶. اندوه، ملالت ≠ نشاط، شادی
تاسففرهنگ مترادف و متضاد۱. اسف، افسوس، اندوه، پشیمانی، تحسر، تلهف، حسرت، دریغ، غصه، غم، فسوس، لهف، ندامت ۲. افسوس خوردن، اندوهناک شدن، حسرت داشتن، دریغ خوردن
تاسف خوردنفرهنگ مترادف و متضاددریغخوردن، افسوس خوردن، متاسف بودن، دستخوش اندوه شدن، غم خوردن، غمین شدن، مغموم گشتن
تاسفانگیزفرهنگ مترادف و متضاداندوهبار، اندوهزا، تاسفبار، تاسفزا، حزنانگیز، حسرتانگیز، حسرتبار، غمانگیز، غمبار ≠ سرورانگیز، شادیبخش
شکستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقاله، خردشدن، خرد کردن، ریزریز کردن، گسستن ۲. تکسیر، کسر ۳. درهمشکستن، مغلوب کردن، منهزم ساختن
تاسفانگیزفرهنگ مترادف و متضاداندوهبار، اندوهزا، تاسفبار، تاسفزا، حزنانگیز، حسرتانگیز، حسرتبار، غمانگیز، غمبار ≠ سرورانگیز، شادیبخش