تمکنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعین، تمول، تنعم، توانگری، ثروت، دارایی، دولت، مال، مکنت، منال ≠ افلاس، تهیدستی، فقر ۲. جاه، مقام، منزلت ۳. توانایی، قدرت ≠ ناتوانی ۴. جاگرفتن، جاگیر شدن ۵.
تمکینفرهنگ مترادف و متضاد۱. انقیاد، تسلیم ≠ تمرد، سرپیچی، عصیان، یاغیگری ۲. اطاعت، پیروی، تبعیت، فرمانبرداری، متابعت ≠ نافرمانی ۳. احترام، بزرگداشت ۴. سازگاری ۵. بهفرمان بودن، فرمان برد
تسلیم شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تمکین کردن، تندر دادن، گردن نهادن ۲. رام شدن، مطیع شدن، منقاد شدن ≠ نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن
دولتمندیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تمکن، تنعم، توانگری، ثروت، غنا ۲. بختیاری، دولتیاری، سعادتمندی، کامیابی ≠ بینوایی، فقر
مالفرهنگ مترادف و متضاد۱. تمکن، تمول، ثروت، خواسته، دارایی، مایملک، مکنت، ملک، نعمت، نوا، هستی ۲. جنس، کالا، متاع ۳. پول، وجه، سرمایه ۴. طرفه، دندانگیر، باب دندان، درخورتوجه ۵. اهل، ش